سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 نشانی پرنده

 

برای پروژه بررسی سلامت دهان و دندان جانبازان شیمیایی لیستی داشتیم که چند نفری هم بینشان بودند که شیمیایی نبودند ولی لیست تفکیکی دیگری موجود نبود به خاطر همین خودمان باید در تماس تلفنیمان می فهمیدیم!

پیش آمد یکی دوباری که به خانه جانبازی زنگ زدیم و پسر یا همسر او گفتند 3-4 یالی هست که شهید شده!

برخی از شماره اسم نداشت و فقط فامیلی جانباز نوشته شده بود! یکی از آنها شماره ی جانبازی بود به نام ::کرشته::. خودم هم تماس گرفتم. و در جمله دوم طرف مقابلم شنیدم که گفت: خواهرم بیمارستانه! وقتی اومد می گم مامان با شماره ای که دادین تماس بگیره! و مادرش که زنگ زد به رسم همیشه حال و احوال که کردیم معلوم شده نا جانباز ::پریسا کرشته :: است و 22 ساله! یعنی هم سن خودم!

روزی که آمد مادر و پدرش هم بودند و پریسا با کمک آنها آمده بود.اوضاع از آن چیزی که تصور می کردم سخت تر بود!

قرار شد بعد رمضان بخش درمانی که شروع شد تماس بگیریم با آنها هم!

 

گذشت تا هفته دفاع مقدس!

 

با مادر پریسا تماس گرفتم و اجازه گرفتم که شماره را بدهم تا بچه ها گزارشی تلفنی برای ::نشانی:: بگیرند!

و چه گزارشی شده بود! دوشنبه که روز شهادت امام متقین بود پخش شده بود!

چه استقبالی!

...

هدفم این بود که امثال پریسا احتمالن کم نیست که مادرش 59 ساله و پدرش 68 ساله اند و نگران آینده پریسا بعد از خودشان! کاش کمک ها جوری بود که خیال این دو فرشته نجات پریسا راحت تر بود از بابت فرزندشان!

اللهم اشفع کل مریض!

 

 


| نوشته شده توسط مجنون در چهارشنبه 87/7/3 و ساعت 8:49 عصر | دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()
 
بالا