سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 نیست...ندیدمش...بهانه گرفتم برا نبودنش ولی...

انگار هوا هم نمی خواد وقتی(او) نیست کارش درست انجام بده.مگر راه نای من چقدر تنگ شده که هوا هم درست بالا و پایین نمی ره.

شریانهای مغزم چقدر تنگ شده که خون جلو نمی ره و سلولهای خاکستری مدیاتور درد ترشح می کنند؟

و این قلب ، این صنوبر کوچولوی مظلوم که همیشه جور همه چیز را می کشه دوباره سر ناسازگاری داره.

آستانه تحریکم پایین اومده.

اگه بودی، اوضاع این طوری نبود.نه؟!

                         

         lonely


| نوشته شده توسط مجنون در جمعه 85/8/12 و ساعت 1:30 صبح | دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()
 
بالا