سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 من اختتام قصه مجنون رام را اعلام می کنم!

باز هم بادهای بی قراری می وزند و دلم... دل خسته ام دوباره بوی بهانه های قدیمی گرفته.بوی رفتن!

سایه ی نبودنت همین بادهای سرد را حریص تر کرده به آزار من!

آفتاب هم به نفس نفس افتاده از کنار زدن ابرها مثل من که دارم کم می آورم در پس زدن دلهره ها!

حادثه ی این روزها فقط سکوت است.فقط سکوت.

کاش حادثه ای تازه انتظار زخمهای کهنه ام را مرهم شود.

کاش یک بهار ...

کاش تو ...

 


| نوشته شده توسط مجنون در پنج شنبه 85/11/5 و ساعت 12:9 صبح | دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()
 
بالا