دلم هوای نگاهتو کرده بود، ولی تو فقط به سیاهی چشمهام بسنده کردی!
دلم برای سخاوت دستهات تنگ شده بود ولی تو به نوازش انگشتهام قانع شدی!
دلم هوای گرمی نفسهاتو کرده بود ولی تو فقط التهاب صورتمو دیدی!
دلم برای عمق کلمه هات پر می کشید ولی تو فقط لحن صدامو گوش کردی!
چرا بینمون این همه فاصله بود وقتی تو درست کنارم بودی؟
| نوشته شده توسط مجنون در پنج شنبه 87/9/7 و ساعت 11:50 عصر |
دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()