می دانی این روزها یادت یارم می شود.
در گاه و بی گاه حادثه. در کشاکش دردها و در غربت آرزوها.در میانه ی سرگشتگی ها و دل پریشی ها.
اعتراف می کنم این جند روز آشفته بازاری بود؛دلم، فکرم.
و یاد تو... و یاد تو ... و تنها یاد تو آرامم می کرد. مثل حالا که آرامیده ام؛ آرام آرام به احترام رویایی که روزی حقیقتی بی مانند گردد.
| نوشته شده توسط مجنون در شنبه 85/8/6 و ساعت 10:1 عصر |
دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()