آقای ندیده ام!
اون لحظه ای که نور نگاهت، نه که ساعتها و روزهامو که همه ی گذشته و آیندمو مثل آفتاب روشن کنه،دقیقه های هستی به گل می شینه!
آقای ندیده ام!
پلک به هم نزن!
در نگاه تو باز لبریزم
مژه بر هم نزن که می ریزم
پلک به هم نزن که این دنیا بی نوازش دست مهربون اون نگاه، مثل زندونه! مثل یه سیاهچال برا این مجنون!
مجنونی که فقط به عشق مشق نام لیلی زنده س!
| نوشته شده توسط مجنون در دوشنبه 86/7/16 و ساعت 10:32 عصر |
دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()