سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 فصل فاصله

فصل جدیدی شروع می شود هر بار که فاصله می گیریم.‏...زمستان است.

تحریف می شویم هر بار که حرف نمی زنیم.

 

 

دل تنگی این روزها جنس جالبی ندارد. از آنهایی نیست که مطمئنی به رهایی بعدش.

 

آرامش را حتی اگر گزاف باشد بهایش، خواهانم.

 

(خودت گفتی ردّ هر آنچه رفت را نباید گرفت!....................بابایی: بیژن مفید)


| نوشته شده توسط مجنون در دوشنبه 88/9/23 و ساعت 12:27 صبح | دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()
 آمدی؟ شاید هم نیامده ای!
لیلای نبوده ی من! 
برایت نوشتم از آمدن! از بودن! از قدم به قدم با هم رفتن!
بعد صفحه ای را که نوشته بودم بدون آن که چیزی از رویش خط بزنم مچاله کردم و دور انداختم! 
از کجا معلوم برای تو باشند؟
هر وقت برای تو بودند دوباره از اول می نویسمشان! بهتر از تمام آنهایی که در نبودنت نوشتم! 
 

| نوشته شده توسط مجنون در پنج شنبه 88/9/5 و ساعت 9:20 عصر | دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم()
 
بالا